مرور برچسب

سیّد مهدی صدرالحفاظی

ماه رمضان آمد و ما منتظر حضرت یاریم…

ماه رمضان آمد و ما منتظر حضرت یاریم آماده برای سحری بردن و افطارِ نگاریم! در محضر او دفتر آداب تعلّم بگشاییم تفسیرِ دگر از لبِ دریای معارف بنگاریم! در هر سه زمان، صبح و به ظهر و به سراپرده‌ی مغرب/ با او زسرِ شوق نمازی به جماعت…

سروده‌ای به مناسبت میلاد بانوی کربلا: خجسته باد و همایون ولادت زینب(س)

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پس از رشد کیفی و کمی شعر آیینی در سال‌های اخیر، همیشه بخش قابل توجهی از سروده‌ها به اظهار ارادات شاعران به ساحت شهدای کربلا و شخصیت‌های تأثیرگذار در قیام حضرت سیدالشهدا(ع) اختصاص دارد که در این میان،…

كربلا مشتاق ديدار حرم هاي توام

این چه رازی شد نهان در سرزمین کربلا ؟ هر که مشتاق است، خواهد اربعین کربلا آرمیده ماه و خورشیدی در آن جنّت مکان کربلا شد حلقه و آن دو نگین کربلا یک طرف ماه منیر علقمه دارد شکوه سوی دیگر جلوه ي رکن رکین کربلا پاسبانان حرم از…

مثنوی از غدیر تا سقیفه

مثنوی از غدیر تا سقیفه ای غدیر خم، مکان آشنا ای غدیر ای یادگار مصطفی ای غدیر ای پرچم سبز ولا ای غدیر ای مُهر تمکین هدا ای غدیر ای آب دین جاری ز تو شیعه را آئین دینداری ز تو ای غدیر ای بازگشتنگاه حج بعد احمد راه دین گردید کج آب بود اما…

نیمه چو شد، ماه به بختش رسید…

✨اعياد شعبانيه (٥)✨ نیمه چو شد، ماه به بختش رسید شاهِ فلک بست به تختش امید! در سحری بال زنان اهل عرش روی زمین از پَرِ خود کرده فرش تا که پسین گوهر دین پا نَهد بال ملایک به تبرُّک دهد! آنکه به یک دوره ای از روزگار از پسِ…

علی ای مدارِ خلقت که تو علت بقایی…

علی ای مدارِ خلقت که تو علت بقایی به جهان اگر نبودی، نشد این جهان بنایی تو زعیم انس و جانی؛ تو امام جمله هستی که پس از نبیّ مُرسَل، تو امیر و مقتدایی! تو ولیّ کردگاریّ و بتول را تو همسر تو ابو الائمّه هستی، تو علیّ مرتضایی چه به سوره…

‍ تشنگی و اسارت از یک سو…

‍ تشنگی و اسارت از یک سو سوی دیگر یتیمی و غربت همه جمع است در یکی دختی که نبوده به لحظه ای راحت غنچه جایش مگر گلستان نیست؟ پس چرا در خرابه شد جایش؟ باز امّا بُوَد بر این امیّد که ببیند مگر که بابایش تا بگوید تمام خاطره ها از…

عيد سعيد مباهله مبارك باد.

خبری داغ در مدینه رسید                  مردم از یکدگر بپرسیدند چه شده؟ وضع شهر عادی نیست         حرفهای عجیب بشنیدند کاروانی بیامد از نجران                    از بزرگان شهر و از اعیان شصت تن با لباس زرافشان                با صلیبی زگردن…