روز چهارم که در احساس بود…

✨اعياد شعبانيه (٢)✨

روز چهارم که در احساس بود
شاهد مولودی عباس بود
بود عَلَمدار و امیر سپاه
بر سِپَهش خصم نکردی نگاه
تا که در آن عرصه میاندار بود
اهل حَرَم دور ز آزار بود
دیده به یاری برادر نبست
داد سر خویش و دو چشم و دو دست
گفت چه دارم که به پایت نَهم؟
چیست بجز جان که برایت دهم؟
کشتیِ او نیز چو بر گِل نشست
خار بر آن خیمه ی بی دل نشست!

شعر از: دکتر سیّد مهدی صدرالحفاظی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.